English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7633 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
curf U خاکی که اجر از ان تهیه میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
windrow U تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
simnel U نانی که از ارد ریزواعلی تهیه میشود
green soap U صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
champagne U نام مشروبی که درشامپانی فرانسه تهیه میشود
corsages U دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
corsage U دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
chromolithograph U عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
open policy U بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
open cover U بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
goulash U نوعی غذا که با گوشت گاو یاگوساله و سبزیجات تهیه میشود
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
cereal U حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereals U حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
assault craft U ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
antiamphibious minefield U میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
precedents U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedent U نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
mosaic mountant U صفحه تهیه موزاییک تابلویی که عکسهای موزاییک هوایی به ان وصل میشود
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
edaphic U خاکی
terrestrial U خاکی
earthly U خاکی
terrene U خاکی
earthborn U خاکی
tellurian U خاکی
earth-bound U خاکی
embankment U سد خاکی
earth fill dam U سد خاکی
earthen U خاکی
dust colour U خاکی
embankment dam U سد خاکی
wood louse U خر خاکی
amphibious pack U تک اب خاکی
amphibious U اب خاکی
earthy U خاکی
embankments U سد خاکی
earth dam U سد خاکی
mundane U خاکی
worldly U خاکی
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
vallation U دیوار خاکی
earethliness U خاکی بودن
earth born U خاکی فانی
ground ivy U پاپیتال خاکی
earth dam U بند خاکی
amphibian U ابی خاکی
angleworm U کرم خاکی
geophyte U گیاه خاکی
warping tug U یدک کش اب خاکی
khaki U خاکی رنگ
earth work U عملیات خاکی
earth work U کارهای خاکی
earth road U راه خاکی
dew worm U کرم خاکی
zoned earth dam U سد خاکی ناهمگن
earthiness U طبیعت خاکی
earthiness U خاکی بودن
fuse plug U سرریز خاکی
vault formed in the earth U طاق خاکی
earthwork U ختل خاکی
amphibious tank U تانک اب خاکی
semiterrestrial U نیمه خاکی
mold etc U خاکی کردن
milliped U جنس خر خاکی
milleped U جنس خر خاکی
lobworm U کرم خاکی
amphibious transport ship U ترابر اب خاکی
amphibious vehicle U خودروی اب خاکی
border U پشته خاکی
soils U خاکی کردن
earthworks U عملیات خاکی
amphibious reconnaissance U شناسایی اب خاکی
amphibious pack U بارهای اب خاکی
alkaline earth U قلیایی خاکی
soil U خاکی کردن
soiling U خاکی کردن
embankments U دیوار خاکی
amphibious force U نیروی اب خاکی
amphibious lift U ترابری اب و خاکی
terrestrial U زمین خاکی
rain worm U کرم خاکی
amphibious operation U عملیات اب خاکی
bordered U پشته خاکی
bordering U پشته خاکی
terricolous U خاکزی خاکی
amphibious U خاکی و ابی
earthworms U کرم خاکی
embankment U دیوار خاکی
dust color U رنگ خاکی
dun U سمند خاکی
amphibian U وسیله اب و خاکی
landing forces U قوای اب خاکی
pulverulence U حالت خاکی
homogeneous earth dam U سد خاکی همگن
adaphic organism U زیستمند خاکی
staging U تمرین اب خاکی
amphibian U هواپیمای اب و خاکی
earthworm U کرم خاکی
landing party U گروه اب خاکی
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
suffix notation U عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
mastered U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
workgroup U خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
navvy U کارگر کارهای خاکی
landing threshold U استانه فرود اب خاکی
landing ship dock U اسکله فرود اب خاکی
man of mould U انسان خاکی یا فانی
joint amphibious operations U عملیات مشترک اب خاکی
brandling U یکجور کرم خاکی
establishing authority U فرماندهی نیروهای اب خاکی
navvies U کارگر کارهای خاکی
vales U زمین جهان خاکی
amphibious demonstration U عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious demonstration U عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious lift U حمل ونقل اب خاکی
beach party U گروه پیشرو اب خاکی
shouldering U دو طرف خاکی جاده
assault ships U ناوهای هجومی اب خاکی
borrow area U محل قرضه سد خاکی
amphibious tractor U خودروشنی دار اب خاکی
amphibious squadron U گردان عملیات اب خاکی
amphibious transport dock U ناومخصوص ترابری اب خاکی
amphibious striking forces U نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious task force U گروه رزمی اب خاکی
vale U زمین جهان خاکی
verge U شانه خاکی جاده
amphibious control group U گروه کنترل اب خاکی
boat team U تیم قایق اب خاکی
advance force U نیروی جلودار اب خاکی
alkaline earth metal U فلز قلیایی خاکی
alkaline earth oxide U فلز قلیایی خاکی
shoulders U دو طرف خاکی جاده
amphibian floats U شناورهای ابی خاکی
shouldered U دو طرف خاکی جاده
verges U شانه خاکی جاده
benching U جان پناه خاکی
amphibious assault ship U ناومخصوص هجوم اب و خاکی
shoulder U دو طرف خاکی جاده
amphibious assault ship U ناو هجومی اب و خاکی
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
autos U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
auto U کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود
standards U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard U نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
initiating directive U دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
barbette U تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
tractors U قایق اب خاکی شنی دار
numbered wave U امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1whatever vehicle you drive all its handling characteristics are affected by the load you carry including passengers
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com